کنکاش در تاثیر دو نظریه قضایای شرطیة و خطابات قانونیة بر پذیرش انحلال

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانش پژوه مدرسه فقهی امام محمدباقر ع

2 مدرس سطوح عالی حوزۀ علمیۀ قم

چکیده

امام خمینی در نظریۀ خطابات قانونیه، پس از تثبیت جعل احکام شرعی به‌صورت کلی، آن را در مقابل قولِ انحلالِ احکام شرعی به احکام جزئی می‌داند. در سوی دیگر، باورمندان به بازگشت احکام شرعی به قضیۀ شرطیه، پذیرش انحلال را امری اجتناب ناپذیر دانسته‌اند. نوشتار حاضر تمرکز خویش را بر تعریف مبنای شرطیت و قانونیت، لوازم هر یک، و تأثیر آن دو بر پذیرش انحلال در موضوع قرار داده است. طبق نظر امام، قول شرطیت مستلزم انحلال حقیقی در جعل احکام شرعی، و به تبع، لحاظ تفصیلی خصوصیات افراد است. اما با بررسی نظرات باورمندان به شرطیت، به نظر می‌رسد که ایشان به نوعی انحلال مجازی و ادعایی در انشاء احکام شرعی رهنمون گشته‌اند. انحلال مجازی منافاتی با نظریۀ قانونیت نداشته، در نتیجه درگیری بین این دو مبنا صوری است. به‌هرجهت، پذیرش انحلال حقیقی لزوماً به معنای لحاظ خصوصیات افراد نیست. در نهایت، این نوشتار تصویری جدید از انحلال ارائه می‌دهد که به موجب آن عرف با لحاظ غرض غایی مولا از جعل، کشف می‌کند که مولا در نهایت درصدد روشن کردن وظیفۀ یکایک مکلفین به هنگام مواجهه با موضوعات خارجی است، که این خود نوعی انحلالِ حقیقی است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [العربیة]

استکشاف فاعلیّة نظریّتَی القضایا الشرطیّة والخطابات القانونیّة حول قبول الانحلال

نویسنده [العربیة]

  • سید مهدی محمدی 2
1
2 مدرس سطوح عالی حوزۀ علمیۀ قم
چکیده [العربیة]

الإمام الخمینی، فی نظریّة الخطابات القانونیّة، بعد تأکیده علی جعل الأحکام الشرعیّة بشکل عام، یعتبرها ضدّ ما قیل بحلّ الأحکام الشّرعیة إلى أحکام جزئیّة. ومن ناحیة أخرى، فإنّ القائلین بعودة الأحکام الشّرعیة إلى القضایا الشرطیّة، اعتبروا قبول الانحلال أمرًا لا مفرّ منه. تُرکِّز هذه المقالة على تعریف مبنی الشّرطیة والشّرعیة، لوازم کلٍّ منهما، وأثرهما على قبول الانحلال فی الموضوع. ووفقاً لرأی الإمام، فإنّ القول بالشّرطیّة یستلزم انحلالاً حقیقیّاً فی جعل الأحکام الشّرعیّة، وبتبعه لحاظَ خصائص الأفراد بالتفصیل. ولکن من خلال فحص آراء القائلین بالشّرطیة، یبدو أنّهم قد تمّ توجیههم إلى نوع من الانحلال المجازی والادّعائی فی إنشاء الأحکام الشّرعیّة. الانحلال المجازی لا یتعارض مع نظریة القانونیّة، ونتیجة لذلک فإنّ الصّراع بین هذین المبنَیَین شکلی. وعلی کلّ حال، فإنّ قبول الانحلال الحقیقی لا یعنی بالضّرورة لحاظ خصائص الأفراد. أخیرًا، تقدّم هذه المقالة صورة جدیدة للانحلال، حیث یکشف العُرف ـ بلحاظ غرض المولی الغائی من الجعل ـ أنّ المولی فی النّهایة بصدد توضیح واجب کلّ واحد من المکلَّفین عند مواجهته للموضوعات الخارجیّة، وهذا نوع من الانحلال الحقیقی.

کلیدواژه‌ها [العربیة]

  • الانحلال
  • الخطابات القانونیّة
  • الخطابات الانحلالیّة
  • القضایا الشرطیّة